پاکدشت 24

عموما عباس معروفی را با خارق العاده ادبی اش، سمفونی مردگان می شناسند اما مخاطبانی که سال هاست او و قلمش را تعاقب می کنند، می دانند که سمفونی مردگان و در کل، مهارت نوشتن، تنها هنر عباس معروفی محو. او از دیرباز داخل ماخذ های فرهنگی و هنریِ زیادی فعالیت داشته و دارد. تو امتداد و در این مطلب قصد داریم بیشتر با او، زندگی پرفرازونشیب و سایر فعالیت های هنری و ادبی اش آشنا شویم.

حتما بخوانید:معرفی تاریخ دختری که از چنگال داعش گریختمعرفی کتاب روی ماه خداوند را ببوس تصنیف مصطفی مستورکتاب بوف کور اثر صادق هدایت؛ داستانی فراواقعی از چالش های ذهنی یک راوی از کودکی تا جوانی

عباس معروفی، نویسندهٔ برجسته و صاحب سبک کشورمان، اردیبهشت ۱۳۳۶ در تهران به دنیا آمد. او فرزند ساکت و حرف شنوایی کن خانواده ای مرفه در محله ٔ بازارچه ٔ مشاور السلطنه وجود. بیشترِ کودکی خویشتن را در پیاده شدن مادربزرگش در همان محله گذراند و دوران دبستان را با توفیق پشت سر گذاشت.

عباس دیپلمش را در رشته ٔ ریاضی از دبیرستان «مروی» گرفت. پس ازآن از سربازی، در رشته ٔ ادبیات دراماتیک در «دانشکده هنرهای دراماتیک تهران» مشغول به تحصیل شد. از همان سال های نوجوانی در مغازه های پدرش مبتلا بوسیله کار بود، از طلاسازی گرفته تا بی آب شویی و عطاری. اما رویای او چیز دیگری بود؛ او نویسنده شدن را داخل روال می پروراند. نویسنده شدن

فرع به داستان و مطالعۀ آثار نویسندگان بزرگ از همان عهد مدرسه، عباس معروفی را بوسیله نوشتن و دنیای نویسندگی نزدیک کرده بود. در سال ۱۳۵۴، یعنی زمانی که او هجده سال داشت، با محمد محمدعلی (نویسندۀ معاصر) آشنا شد. همین آشنایی بیش ازپیش او را بوسیله سمت نویسندگی سوق داد. چهار سال بعد، در سال ۱۳۵۸، پس از سعی های فراوان برای برقراری وفاق با هوشنگ گلشیری (نویسندۀ معاصر)، توانست با او ملاقات درنگ و استاندارد ای از تالیف هایش را به او مدال دهد. بعدها با جلب رضایت گلشیری و اجازه بخاطر شرکت در کلاس های ادبیات نویسی اش، راه صنف ای شدن در نویسندگی را درپیش گرفت. او همچنین درون همین سال با محمد سپانلو (شاعر) آشنا شد و زیرِنظر او به نگاشتن ادامه داد.

عباس معروفی بالاخره در سال ۱۳۵۹ موفق شد بدوی مجموعه از داستان هایش به نام «روبه روی آفتاب» را منتشر کند. عباس معروفی داخل قامت کوشا فرهنگی

فعالیت های ادبی عباس معروفی فقط به مرزوبوم ٔ نویسندگی محدود نمی شوند؛ او یازده سال در دبیرستان های هدف و خوارزمی تهران بوسیله تدریس رمان مشغول حیات و تو سال ۱۳۶۹ با تأسیس روزنامه ٔ ادبی «گردون» به فعالیت داخل زمینهٔ مطبوعات ادبی صیقلی.

مدیریت هنری از دیگر کارهایی بود که عباس معروفی از سال ۱۳۶۶ به آن مشغول شد. مدیر ارکستر سمفونیک تهران، مدیر روابط عمومی و مدیر اجراهای صحنه ای از جملۀ این مسئولیت ها بودند که حاصل گیرایی برگزاری کنسرت های اضافی در کشور بود. او نیز در همین بازهٔ زمانی، مجله ٔ موسیقی «آهنگ» را منتشر کرد که از عموم فعالیت های ارزشمند او در شالوده ٔ موسیقی وجود. سبک تالیف ها

عباس معروفی تو روایت داستان صاحب سبک است. خیر اینکه نوشته هایش صرفا در قسمت قسمت کردن خاصی قرار بگیرد؛ بلکه او بیشتر بوسیله سبک خودش می نویسد. اگر با سبکِ نوشتن او آشنایی چندانی نداشته باشید، معمولا تاریخچه هایش را در همان ده، پانزده صفحۀ ابتدا رها می کنید. غریزی است که کسی بوسیله مرحلۀ لذت از داستان های ناب عباس معروفی دست می یابد که با خامه او آشنا باشد یا دست کم قدری تو خواندن صبور باشد.

تلخی و گزندگی بخش جدانشدنی آثار اوست. او با چنان قلم ماهرانه ای این تلخی را چکه قطره بوسیله مخاطب می چشاند که هیچ گاه، حتی پس از سال ها، رمان ها و حال وهوای کتاب هایش از یاد مخاطبان نمی رود. درواقع، تلخی روایت های او تلنگری است برای اینکه بیشتر بوسیله خودمان بیاییم و آدم ها ی دوروبرمان را بهتر ببینیم و بخاطر داشتن جامعه ای بهتر، بیشتر تلاش کنیم.

موضوع داستان های او از قلب اجتماع برمی آید. او می کوشد با نشان دادن عمق دردِ آدم های داستانش، مخاطب را خیر فقط به همدردی، که بوسیله تامل بی قراری وادارد. او با بهره گیری از توصیف دقیق شخصیت ها، روایت ادبیات از زوایای مختلف، جریان سیال حافظه (روشی که در آن، نویسنده می کوشد متراکم افکار، خاطره ها و تداعی هایی را نشان دهد که به طور طبیعی و عاری ترتیب حساب دان درون حافظه شخصیت داستان می گذرد )، فلش بک های به موقع درون لحظه روایت و گاه زبان متلک و ریشخند دربارۀ شرایط جامعه، به نظام های حکم و البته تأثیرگذاری قلمش می افزاید.

شخصیت هایی که او برای نوشتن از آنها مشت به خامه می شود به نوعی قربانی جامعه و شایسته کردن خودشان هستند. درواقع، او از آن شخصیت ها به مثابۀ نمادی از جامعه ای بزرگ برنده استفاده می کند؛ تقریبا می توان گفت در هر دوره ای از این دست آدم ها وجود دارد. شناساندن آثار

معروفی اولین مجموعه داستانش را در اوایل انقلاب منتشر کرد. در این ایام، خامه او تازه راه بی ریا بود و البته همچنان تو کلاس های هوشنگ گلشیری شرکت می کرد. تو سال ۶۳ نوشتن رمان معروفش، «سمفونی مردگان» را آغاز کرد، اثری که عمده شهرتش به علت آن است. نزدیک بوسیله پنج سال طول کشید تا این کتاب به طبع برسد. داخل همین مدت، او اندوه زمان مبتلا نوشتن کارهای دیگری بود که قبل از سمفونی مردگان منتشر شدند. از جمله ٔ این آثار نمایشنامه های «وَرْگ»، «دلی بای و آهو»، «تا کجا با منی» و مجموعه داستان «آخرین سراب برتر» بودند.

بعد از آنکه او با تاریخچه «سمفونی مردگان» حسابی سروصدا کرد و شناخته شد، همچنان به نگاشتن ادامه عدالت. کتاب هایی نوشت که «سال بلوا»، «تماما خصوصی»، «فریدون سه پسر داشت» و «ذوب شده» از جملهٔ محبوب ترین آ نها هستند. سمفونی مردگان، شاهکار عباس معروفی

«سمفونی مردگان» عالی ترین و شناخته شده ترین پی عباس معروفی است. این پی داستان خانوادهٔ تاجری اردبیلی را روایت می کند، خانواده ای که نکبت هایشان تمامی ندارد. رویدادهای کتاب هم زمان با جنگ جهانی دوم و اوضاع به شدت آشفتۀ سرزمین و مردم رخ می دهد.

تاریخچه از چهار موومان تشکیل شده است که هرکدام از زاویۀ دید متفاوتی روایت می شوند. شخصیت پردازی قوی از ویژگی های بارز کتاب است. خواننده به راحتی با شخصیت ها وابستگی برقرار می یواش و هم گوهر پنداری می کند. عشق، اثرات مخرب جنگ، جهل و ناآگاهی جامعه، حسادت و برادرکشی از شاخص ترین موضوعاتی است که در این کتاب به آنها پرداخته شده است.

غم و بدبختی در این تاریخ پایان ندارد. اصلا دبیر اراده ندارد که ماجرایی را فاتحه و در جایی تمامش بطی ء. او تو ورق به صفحۀ کتابش روایت دردی را آغاز می کند که سرانجام ندارد. او درد را به قدری تأثیرگذار به مخاطب نشان می دهد که حتی چند روز بعد از اتمام کتاب می توان غمِ ناشی از روایت او درون این کتاب را حس کرد. این همان چیزی است که هنر نویسندگی عباس معروفی را مدال می دهد.

«به درخت های خشک پیاده رو خیره شد .برف شاخه ها را خم کرده بود و در بارش سپس حتما می ضعف موجودی. آدم ها هم قرین درخت ها بودند. یک برف سنگین همیشه بر شانه های مردم ها وجود داشت و سنگینی اش تا خزنده دیگر حساسیت می شد. قباحت اش این وجود که آدم ها فقط یک بار می مردند و همین یک بار چه فاجعۀ دردناکی بود.» (ص۱۷)

***

«من نمی دانم آیا مادرش اندوه او را به اندازۀ غلام یار داشت؟ آیا کسی می تواند بفهمد که شناخت داشتن او چه لذتی دارد و آدم را به چه ابدیتی نزدیک می کند؟ مردم پُر می شود؛ جوری که نخواهد بوسیله چیز دیگری تامل کند؛ نخواهد دلش بخاطر آدم دیگری بلرزد و هیچ گاه دچار وسواس نشود.» سال بلوا



«سال بلوا» دیگر اثرِ بیشترشناخته شدهٔ معروفی است. این کتاب روایتی از وضعیت زنان در جامعه است. نگاه جامعه به زن بوسیله منت داخل این تاریخچه بوسیله تصویر کشیده شده و بوسیله نحوی نقد شده است. رمان دربارۀ دختری به معروفیت «نوشا»، دختر یک سرهنگ است. نوشا در ابتدای جوانی مشتاق حسینای تنگ گر می شود؛ عشقی رؤیایی به خوبیِ دریافتن خوب بوی خاک. اما این همه ٔ ماجرای نوشا زدودن. او از شروع زندگی انعام داشته است، ولی زندگی بوسیله ممارست روی دیگرش را بوسیله او نشان می دهد.

مردسالاری، پایمال شدن حقوق انسانی زنان و نگاه ابزاری بوسیله آنها و عشق ممنوعه از عموم موضوعات محوریِ تاریخ هستند. آنچه هنگام خواندن این کتاب بسیار ازهرچیز به چشم می آید، نوع روایت آن است. سخن سنج از سیلان سیال ذهن و رفتن به زمان های مختلف استفاده کرده است. مخاطبی که عباس معروفی را چندان نشناسد، در ابتدا کتاب را کمی گنگ می یابد؛ رفته رفته با بیشتر فراغت گرفتن در جریان کتاب، بیشتر و بهتر ادبیات را غصه درک می کند و اندوه لذت می سرما.

«بچه که بودم خیال می کردم همه چیز مال من است، گیتی را آفریده اند که من سرگرم باشم، آسمان، زمین، پدر، مادر، درخت ها، اسب ها، کالسکه و حتی آن گنجشک ها برای سرگرمی من به وجود آمده اند. بعدها یکی یکی همه چیز را ازم گرفتند. مایعی درون رگ هام جاری حیات که می گفت این مال شما نیست، اسایش باشید. پسری که عاشق کبوترها و خرگوش ها بود، خودش را به درختی دار زد. چرا؟ مادر گفت بماند بخاطر پس ازآن. کاش تولد من هم می مانْد برای بعد؛ بوسیله کجای دنیا برمی خورْد؟» تماما مخصوص

«تماما مخصوص» داستان زندگی روزنامه نگاری ایرانی بوسیله نام «عباس ایرانی» است که به بنا به دلایل سیاسی، مجبور به مهاجرت از کشور می شود. با توجه به شباهت نام شخصیت واقعی تاریخ با نویسنده، تو ابتدا این نحو به رویت می رسد که با شعر زندگیِ خودِ عباس معروفی روبه رو هستیم؛ البته این طور ازاله. تاریخچه ۴۸ فصل دارد و می نبوغ گفت محوریت موضوعِ آن مهاجرت اجباری یا به عبارتی تبعید است. این بار هم درون این کتاب، معروفی با استفاده از جریان سیال ذهن، داستانش را روایت می کند. به نظر می رسد چنین شیوه ای بخاطر علامت دادن آشفتگی و حس غربت مهاجران بیش هم مناسب باشد.

«هی! مردم درون تنهایی است که می پوسد و پوک می شود و خودش هم حالی اش ازاله. می دانی؟ تنهایی مانند تهِ کفش می ماند؛ یک باره نگاه می کنی می دماغ سوراخ شده. یک باره می فهمی که یک چیزی دیگر تراشیدن. بیشتر مردم های دنیا در هر شغلی که باشند از خودشان هرگز نمی پرسند چرا چنین شغلی دارند. چیزهای دیگر غصه هست که آدم تعاقب دلیلش نمی گردد. یکی اش مثلاً تنهایی است.
مفرط ها خاطر می کنند سلامتی مبصر ترین نعمت است، ولی پر اب در اشتباهند. وقتی سالم باشی و در تنهایی دست وپا بزنی، آنی ناتندرست می شوی، بدترین نحوست ها می آید سراغت، غم از درودیوارت می بارد، کپک می زنی. کاش ناتندرست باشی ولی عزب نباشی.» مهاجرت و فعالیت های بیرون از قلمرو

درون اوایل دهه هفتاد (۱۳۷۳-۱۳۷۴) مجوز پاشیدن گردون و مجله ٔ ادبی گردون لغو و به دنبال آن معروفی از هرگونه فعالیت منع شد. بعد از آن حیات که عباس معروفی ناحیه را بوسیله مقصد آلمان ترک کرد. او درون آنجا مدتی داخل «بنیاد هاینریش بُل» مشغول به فقره شد و پس از آن هم درون هتلی علت گذران زندگی فقره کرد.

یک سال سپس از مهاجرت، او انتشار کرسی را در خارج از ناحیه مجددا گونه اندازی کرد. درون این دوره، او با اشاعه کتاب های اضافی نقش بسزایی در معرفی آثار ایرانی در خارج از کشور داشته است.

او بعدها در سال ۱۳۸۲ کتاب فروشی ای به نام «خانهٔ تاریخچه راهنمایی» در خیابان کانت برلین تأسیس کرد. در سایت عباس معروفی، ماجرای تأسیس این کتاب فروشی و برهان این نام گذاری این روش روایت شده است: «نویسندۀ بزرگ ایران، صادق هدایت ، وقتی در هتل کانت، خیابان کانت برلین اقامت داشت، این شهر را برای داشتن یک کتا ب فروشی ایرانی ، مستعد یافت، غرض گرفت یک تاریخ فروشی تأسیس کند؛ به دوستی مجله نوشت و از او کمک خواست، اما این خواسته اش نظری نشد، و او به پاریس رفت و سرانجام درون آنجا به عمر اش پایان قسط. هفتاد سال پس ازآن داخل سال ۲۰۰۳ ادیب و نویسندۀ ایرانی ، عباس معروفی ، آرزوی راهنمایی را نظریه کرد و در همان خیابان کانت یک کتاب فروشی بوسیله شهرت و برای ”هدایت” تأسیس کرد و به آرزوی او ملبوس ٔ ایفا پوشاند.»

او درون مصاحبه ای، دربارۀ این کتاب فروشی گفته است: «کتاب فروشی جلال ست که پنج کلاس هنری، ادبی، فرهنگی در آن برقرار است. واقعا یک آکادمی هنری ست که بوسیله هیچ شخص و جایی رابطه ندارد. مال خودم است و یکروز یازده ساعت در آن کار می کنم.» جوایز و افتخارات عباس معروفی

جوایز و افتخاراتی که این نویسندۀ ارشد ایرانی کسب کرده است عبارت اند از: جایزه هِلمن/ هامِت (مشترک با هوشنگ گلشیری)، ۱۹۹۶؛ جایزه روزنامه نگار آزادۀ سال، هیئت قانونگذاری مجله نگاران کانادا، ۱۹۹۶؛ جایزه بن انتشارات ادبی فلسفی سورکامپ بخاطر رمان سمفونی مردگان، ۲۰۰۱؛ اجرت بنیان ادبی آرنولد تسوایگ، ۲۰۰۲. در ادامه بخوانید: آشنایی با محمود طالع آبادی؛ عمر نامه و استیل آثار او
  • ۹۸/۰۴/۲۰

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی